از بررسی فرزندآوری با توجه به اقلیم تا اصلیترین راهبرد در حوزه جمعیت
به گزارش خبرنگار مهر، برخی از چالشها و دغدغهها در جامعه علل فرهنگی دارند و از سبک زندگی اشتباه نشأت میگیرند. در اینگونه موارد فعالیت مردمی بسیار کارساز خواهد بود و حتی گاهی اثرگذاری آن از فعالیتهای دولتها بیشتر است. در اینگونه موارد برخی افراد با دغدغه شخصی برای یافتن راه حل برای چالشهای موجود در جامعه وارد عمل شده و چون از بدنه مردم هستند توانایی بیشتری برای کمک به اصلاح سبک زندگی افراد دارند.
از طرفی حاکمیت نیز باید بستر استفاده از ظرفیتهای مردمی را برای این نقشآفرینی فراهم کند و به عنوان تسهیلگر کنار آنان باشد. تنها در این صورت است که فرصت رفع چالشهای اجتماعی فراهم خواهد شد و از نیروی عظیم مردم میتوان بهره برد.
از طرفی زنان با توجه به جزئینگری و توانمندی خاص خود در تبیین مسائل اجتماعی نقش پررنگی میتوانند ایفا کنند. برخی چالشها نیز به صورت مستقیم به زنان ارتباط پیدا میکند که مشارکت خودشان در حل مسائل مؤثرتر است. به تعبیر امام راحل که میفرمایند: «دخالت در مقدرات اساسی کشور حق و تکلیف زنان است» به همان نسبت دخالت آنان در امور اجتماعی نیز وظیفه آنان خواهد بود.
در سالهای اخیر موضوع جمعیت با توجه به تأکیدات رهبری و هشدارهای کارشناسان حوزه جمعیت بسیار مورد توجه بوده است. مسئله جمعیت و نیاز آینده کشور به فرزندآوری و افزایش جمعیت چالشی است که عوامل مختلفی در آن دخیل هستند. یکی از این عوامل مسئله ناباروری است که بخش زیادی از آن از سبک زندگی اشتباه نشأت میگیرد.
از این رو برخی از فعالین مردمی در این حوزه ورود کرده و تلاش میکنند باری از دوش جامعه در این حوزه بردارند. زهرا حسینیتبار یکی از این افراد است. وی مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر سازمانهای مردمنهاد و خیرین سلامت دانشگاه تهران و همچنین مدیر «کانون رؤیای مادری» است. او با دغدغه جمعیت طرحی به نام «طرح ارتقا سلامت دختران، زنان و باروری» را نوشت و با تعدادی از پزشکان متخصص طب سنتی و چند ماما که دغدغه درمان ناباروری را داشتند کانون رؤیای مادری را تأسیس کرد.
برگزاری کارگاههای سبک زندگی سالم و ویزیت زوجین نابارور و آموزشها مختلف برای آنان از جمله فعالیتهای این کانون است. این مرکز تاکنون حدود ۱۰ هزار ویزیت حضوری و برخط داشته و بالغ بر ۸۰۰۰ هزار نفر از این افراد تنها با اصلاح سبک زندگی سالم توانستهاند طعم شیرین مادری را تجربه کنند.
خانم حسینی تبار همسر شهید است و با وجود مادری برای ۶ فرزند خود دو فرزند دیگر را نیز به سرپرستی قبول کرده و خود به عنوان یک مادر تلاش میکند این حس فوقالعاده را به زنان آرزومند هدیه کند. او دکترای حوزه علمیه در رشته فقه و حقوق و محقق و پژوهشگر طب ایرانی است و همین سابقه علمی را در امر فرهنگسازی برای کمک به درمان ناباروری به کار گرفته است.
به این بهانه با زهرا حسینیتبار مدیر «کانون رؤیای مادری» به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در زیر میخوانید:
لطفاً در خصوص فعالیتهای خود در حوزه جمعیت توضیح دهید.
حوزه فعالیت من حوزه جمعیت و سبک زندگی سالم است. کار اصلی من «ارتقا سلامت جسم و روان دختران زنان و باروری» است. یعنی هم سلامت جسمی و هم سلامت روانی در این حوزه را مد نظر داریم. ما با برگزاری کارگاههای آموزشی به صورت حضوری و مجازی سبک زندگی سالم و هویت ایرانی اسلامی زن را تبیین میکنیم.
در این طرح در قالب دو تیم فعالیت میکنیم. یک تیم در حوزه هویت زن و شأن زن ایرانی کار میکند. یک تیم هم در قالب «کانون رؤیای مادری» در حوزه درمان زوجین نابارور فعالیت میکند.
از سال ۹۸ به همراه اعضای این تیمها شهر به شهر، روستا و روستا رفته و تاکنون حدود ۱۰۰ نفر را ویزیت کردهایم. نتیجه این تلاشها این است که حدود ۸ هزار باروری در اثر این مشاورهها، ویزیتها و آموزشها با اصلاح سبک زندگی اتفاق افتاده است.
غالباً کسانی به ما مراجعه میکنند که از همه جا ناامید هستند و ما با کمک پزشکان و ماماهایی که به صورت جهادی همراهیمان میکنند و همچنین با استفاده از گیاهان دارویی و طب ایرانی و طب مکمل سعی در درمان آنها میکنیم. نتایج مثبتی که در این مدت گرفتهایم موجب اعتماد میدرم به ما شده است.
مسئله اقلیم در حوزه سبک زندگی در موضوع جمعیت اهمیت زیادی دارد. از این رو باید یک آمایش سرزمینی وجود داشته باشد تا با شناسایی درست عوامل بتوانیم در این زمینه موفقیت کسب کنیم. این به مسئولین هم گفتهایم. نظارت در استانها بهتر است دست خودشان باشد تا به تناسب اقلیم و فرهنگشان عمل کنند. کشور ما فرهنگهای مختلفی و اقلیمهای متفاوت دارد که بر سلامت افراد و ویژگیهای فیزیولوژیکی آنان اثر دارد. ما نمیتوانیم در تهران بنشینیم و برای مردم در حوزه جمعیت تصمیم بگیریم.
گروه ما در هر استان بنا بر شرایط محیطی نکاتی در خصوص تغذیه، میزان خواب و حتی ورزش به افراد میگوئیم و آنها را طبق سنت، غذاها و پیشینه خودشان پیش میبریم.
آیا زیرمجموعه نهاد خاصی محسوب میشوید، افراد چطور جذب شما میشوند؟
من با توجه به دغدغه رهبری مبنی بر خطر پیری جمعیت تصمیم گرفتم افرادی که فرزندخواه هستند اما به دلیل ناباروری امکان آن را ندارند جامعه هدف خود قرار دادم. طبق تجربیات قبلی میدانستم که در این زمینه میتوانم کار کنم. بنابراین با هزینه شخصی به همراه با دو نفر دیگر برای برگزار کردن کارگاه به استانهای مختلف سفر کردیم. این کار موفقیتهایی داشت و از این رو کمکم مردم به ما علاقمند شدند. ما را دوباره دعوت میکردند و خبر فعالیتهای ما در میان مردم منطقه میچرخید.
گاهی امام جمعه ما را دعوت میکرد و گاهی استانداری. بعضی وقتها خود نیروهای مردمی جبهه انقلاب ما را دعوت میکردند. در این موارد خودشان زوجین نابارور را شناسایی کرده و فراخوان میدادند. آنها هم مدارکشان را آماده میکردند و ما هم به نسبت افرادی که اعلام آمادگی کرده بودند ماما و پزشک همراه خودمان میبردیم، ویزیت میکردیم. ما به نحوی یک گروه جهادی هستیم و کار ما در کانون رؤیای مادری یک کار جهادی است.
هزینهها را چگونه مدیریت میکنید؟
ما حمایت دولتی نداریم فقط چند بار بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام ما را حمایت کرده و آن هم در حد اینکه بستههای معیشتی به ما داده است. یک بار هم این مرکز پول بلیط هواپیما را پرداخت کرده است. هر مبلغی هم به دست ما برسد صرف خانوادهها میشود. برخی از آنان پول دارو ندارند البته اینگونه نیست که بگوییم صرفاً مستمندان را ویزیت میکنیم.
گاهی اعضای کانون مبالغ اندکی را روی هم میگذارند یا فردی گوسفند هدیه میکند که همان را هم تقسیم میکنیم و به خانمهای باردار یا شیرده که مشکل تغذیه دارند میدهیم.
مواردی هم هست که گاهی به ما معرفی میکنند که فرد میخواهد از مادری انصراف بدهد و به دلایلی مانند وضعیت معیشت فرزندش را سقط کند یا مثلاً به خاطر نتایج غربالگری این تصمیم را میگیرند. در این موارد مدارک را بررسی میکنیم. گاهی خطا در نتیجه آزمایشها پیش میآید و بچه سالم است. اما مادر استرس زیادی را تحمل میکند. در این موارد به او روحیه میدهیم و او را از سقط منصرف میکنیم و به او میگوئیم اگر خدای نکرده بچه ناقص بود ما نگه میداریم. معمولاً بچه که به دنیا میآید مشخص میشود که سالم است.
به طور کلی اولویت مسئولین ما جمعیت و فرزندآوری نیست. اگر از ما حمایت کنند سفرهای بیشتری میرویم هم نیروی بیشتری میتوانیم با خودمان ببریم. اعضای گروه جهادی ما پزشکان و پرستاران به هیچ وجه پولی که دریافت نمیکنند. حتی در بعضی از اوقات از شهرهای دیگر با هزینه خودشان میآیند.
نحوه اطلاع رسانی شما به جهادگران و مردم به چه صورت است؟
ما یک گروه مجازی داریم فعالان اجتماعی با ما آشنا میشوند و با ما تماس میگیرند. خودشان افراد را شناسایی میکنند و برای برگزاری کارگاه آموزشی فراخوان زده و زوجهای نابارور را جمع میکنند. مدارک و سونوگرافی همه را میگیرند. ما به دلیل اشتغال در طول هفته تنها پنجشنبه و جمعه را زمان داریم. چهارشنبه شب حرکت میکنیم و در روز پنجشنبه از صبح تا جمعه ظهر حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر را ویزیت میکنیم. گاهی در روزهای تعطیل هم همین برنامه را داریم.
ولی مشکل اصلی ما آمایش سرزمینی در حوزه جمعیت است. باید مسئله فرزندآوری با توجه به فرهنگ و اقلیم بررسی شود. در حال حاضر ما به اطلاعات سرزمینی در این حوزه دست پیدا کردهایم که گروه خودمان از آن استفاده میکند. هرچند در این خصوص به وزارت کشور و وزارت بهداشت هم توضیحاتی دادهایم ولی متأسفانه توجهی نکردهاند. اما با استفاده از این ظرفیت کار خودمان را پیش میبریم و آنچه که در توان داریم به کار میگیریم.
با توجه به تجربه شما در این حوزه فکر میکنید علت اصلی کاهش جمعیت ما چیست؟
موضوعات مختلفی مانند ناباروری، سقط جنین و عدم تمایل زوجین به فرزندآوری مطرح است اما علت اصلی فرهنگ است. سالها برای شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر فرهنگسازی شد و سبک زندگی ما تغییر کرد. سبک زندگی غربی خسارت بی جبرانی به جامعه ما زد. بعد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی این موضوع باید در نظر گرفته شود. خطر پیری جمعیت را حتی مسئولین ما به صورت جدی درک نمیکنند. خانوادهها هم به این مسئله عادت کردهاند و بهانه مسائل اقتصادی میآورند.
توقعها بالا رفته است هویت و شأن مادری را از دست دادهایم. توقع فراهم کردن همه امکانات برای فرزندمان، اتاق مخصوص، تبلت و گوشی و غیره داریم بدون اینکه به آسیبهای آن توجه کنیم و متوجه آسیبهای تک فرزندی هم نیستیم. برخی فرزند آوری برای ادامه نسل خودشان را هم نمیپذیرند و حاضرند سگ و گربه نگه دارند چه برسد به اینکه به فکر مملکتشان باشند.
امروز بسیاری از زنانی که در گذشته از فرزندآوری منع شدند ابراز ناراحتی میکنند که حالا سنشان از ۵۰ سال گذشته و امکان فرزندآوری را ندارند. باید همه از مسئولین گرفته تا مردم به یک نقطه انسجام برسند و در این زمینه کار فرهنگی درست صورت بگیرد.
وضعیت اقتصادی به طور کلی خوب نیست، فکر میکنید اقتصاد چقدر در این امر اثر دارد؟
در موضوع ازدواج یک بخش عوامل اقتصادی است بخش دیگر فرهنگی است وقتی توقعات بالا میرود همه چیز دچار مشکل خواهد شد. ما حدود ۱۰ میلیون زوج داریم که هم خانه دارند، هم ماشین دارند و حتی برخی ویلا هم دارند اما اولین بچه را هم نمیخواهند. مشکل این افراد اقتصادی نیست. پیش از این زن و شهر در ابتدای زندگی در خانه پدر و مادرشان زندگی میکردند. یا سطح تحصیلات بالاتر رفته و توقعات افراد برای زندگی هم متفاوت شده است.
البته مسئله اقتصاد باید جدا پیگیری شود. بالاخره مسکن یکی از مسائل مهم اقتصادی است اما همه چیز نیست. گاهی پدر و مادرها مانع میشوند. توجه نمیکنند که با پسر یا دختر خوبی طرف هستند، پیش از هر چیز مسئله خانه و ماشین را پیش میکشند. یا مادر حاضر است گردنبند طلایش گردنش باشد، اما پسر یا دخترش مجرد بماند. اگر پدر و مادرها جوانان را حمایت کنند میشود شرایط را بهبود داد. از این رو بخشی از مسائل اقتصادی هم به فرهنگ جامعه ربط دارد.
از طرفی بسیاری از پسران هم تمایل ندارند زیر بار مسئولیت بروند. اینها همه مسائل فرهنگی است که اثرگذاری طولانی مدت اثر دارد. جوانان ما امروز در مسیر فرزندآوری و ازدواج نیستند و حتی روابط غیر متعارف نگهداری از سگ و غیره هم در حال گسترش است.
مسئله تجرد متولدین دهه شصت هم جدی است و بسیاری از سن فرزندآوری گذشتهاند. ما پنج میلیون نابارور ثانویه داریم. یعنی فردی که یک بچه دارد و دیگر بچهدار نمیشود زیرا سبک زندگی غلطی دارد. مثلاً برخی از آنان که خانهدار هستند خواب درستی ندارند و اغلب تا ظهر در خوابند در این صورت مشکلاتی مانند فیبروم، کیست و غیره برایشان ایجاد میشود.
به نظر شما در این عرصه فعالیت مردمی مؤثرتر است یا کار را باید دولت پیگیری کند؟
به نظر من مردم دغدغهمند خودشان باید وارد کار شوند. سیاست کاهش جمعیت هم به صورت دولتی پیش رفت که کار به اینجا کشیده شد. مطمئناً دغدغه و دلسوزی مردم کف جامعه را دولتها ندارند.
البته فراهم کردن بسترهای اقتصادی دست دولت است. ولی ۸۰ درصد کار با مردم پیش میرود. مردم باید این خطر را جدی بگیرند.
ما در این زمینه دو مشکل جدی داریم. یکی اینکه هنوز گروههای فعال جمعیت نتوانستهاند یکدیگر را بشناسند و تشکل درست کنند، از این رو جزیرهای عمل میکنند. این جزیرهای عمل کردن معایبی و محاسنی دارد. تنها حسنش این است که هر کسی هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد. اما معایبش این است که متأسفانه تمرکز در یک محور افزایش مییابد و بخشهای دیگر خالی میماند.
مشکل دیگر این است که بخش پزشکی و درمان و سبک زندگی سالم، در وزارت بهداشت گیر کرده است. وقتی کار به جنگ برسد، حسن باقری عکاس هم فرمانده شناسایی میشود. کسی نمیگوید تو عکاس بودهای، حق نداری فرماندهی کنی. در حال حاضر یک ماما روی فرزندآوری کار میکند. مسیری را پیدا کرده و به درمان زوجین نابارور کمک میکند. اما وزارت بهداشت به جای حمایت یا استفاده از تجربیات موفق او زیر پایش را خالی میکند که تو پزشک متخصص ناباروری نیستی و حق دخالت نداری. دیگر بررسی نمیکند که دریابد این فرد کار غیرقانونی نکرده و تجربههای موفق او را هم نادیده میگیرد.
ما مدارکی داریم از ماماهای موفقی که تاکنون ۵ هزار باروری موفق در بیمارانش داشتهاند ولی وزارت بهداشت به جای آنکه به آنها کمک کند، آنان را نمیپذیرد.
ما در حال حاضر چند گروه در حوزه سقط جنین مانند گروه «ناجی شو» و «نفس» داریم. آمار روزی ۱۰۰۰ سقط جنین اعلام شده است در حالی که آمار بخش پنهان این موضوع مشخص نیست. به نظر من در ابتدا خود زنان باید وارد کار شوند زیرا ما زنان بهتر میتوانیم با هم صحبت کنیم و حرف هم را میفهمیم. گام به گام باید پیش برویم، آموزش ببینیم و آموزش بدهیم.