گزارش

تاریخ کسب و کار آنهاست



همشهری آنلاین- سحر جعفریان‌عصر:آنها که کارمند و یا کارگرانی معمولی‌اند اما در زمانی دور و در جایی قدیمی مانند سیاسی‌ترین کاخ سلطنتی و حکومتی موسوم به «مرمر» (تقاطع پرتردد خیابان‌های ولیعصر و امام‌خمینی) که اینک تابلوی «موزه هنر ایران» سر درش نمایان است. کاخی فراخ که رضاخانِ تازه به تاج رسیده (سال‌ ۱۳۰۴) لئون تادوسیان را دستور به ساختش داد و هنرمندان بسیاری را نیز برای زیبا ساختنش به صف کشاند. حالاعرصه و اعیانِ این کاخِ موزه شده بعد از فراز و فرودِ وقایعی مهم، محلِ کارِ همان شاغلان به تاریخ است؛ از کارشناسان‌راهنما، ماموران گیت بازرسی و نگهبانان تا نظافت‌چیان و باغبانان. کسانی مانند محمدمهدی شیرین‌کار یا مریم توکلی که برای بازدیدکنندگان و گردشگران با آب و تاباز بگوها و مگوهای تاریخ رفته بر تنها کاخ موزه گنبددار می‌گویند و یا احمد و داود که کهنه‌کارِ رُفت و روبِ راهروها و ستون‌های سنگ‌مرمری، دیوار و سقف‌های پس و پیش‌آمده از زیبایی و کنج و تاقچه‌های به هنر ساخته‌ و یا باغبانِ سروهای بلند و چمن‌های پرپشتِ باغچه‌های آن هستند. کارمندان و کارگرانی که اغلب، گوشه‌ای از تالار چشم‌گیر آینه که روزگاری محل برو بیای پادشاهانِ تازه به دوران رسیده و سفیران دَغل‌کار بوده برای نفسی چاق کردن می‌نشینند و یا قدم‌زنان خود را از سرسرای باشکوه به تالار خاتم، همان‌جا که پهلوی اول به امورِ نهانی و علنیِ سلطنتش می‌نشست یا تالارِمهمان که اندرونش بسیار از عقد و عروسی پهلوی دوم برگزار شده، می‌رسانند.

بیشتر بخوانید: رز؛ گل محبوب تهرانی‌ها

شاغلانِ معمولی در یک جای غیرمعمولی

کارشان به قرارِ معمول از ۸ صبح شروع می‌شود وهر یک می‌آیند که در محل کار خود در بخش‌های مختلف کاخ موزه، حاضر به یراق شوند. برخی‌شان مامورِ گیت‌های بازرسی یا صندوق اماناتند و بیشترشان راه به بخش‌های داخلی مجموعه می‌برند؛ محوطه باغ و باغچه‌های پیرامون و البته عمارت میانشان که از سبزی سنگ‌های مرمرِ یزد رنگی شفاف و ابدی گرفته‌است. تقریبا همه‌شان از باغبان تا کارشناس‌راهنما، روایت‌ها و قصه‌های دست اول کاخ موزه که بیش از ۳۰۰ اثر باستانی و هنری، محفوظ دارد، می‌دانند. نَقل‌هایی از ۱۲۸ لنگه دَرِ چوبی(چنار و گردو که هر یک به حکایتی باستانی حکاکی شده‌اند) به‌کار رفته در کاخ موزه که هر یک به داستانی باستانی از ایران حکاکی شده، هزاران‌هزار قطعه میلیمتری و سانتیمتری که سطوح تالار خاتم و وسایلش را آراسته‌اند، آینه‌بندان پاگرد سرسرا با آینه‌های بدون بلژیکی یا اینکه کدام شخصیت‌های سیاسی و غیرسیاسی شناخته‌شده‌ای در تالارهای تو در توی کاخ شرف‌حضور یافته‌بودند و یا خطبه عقد اول و سوم پهلوی دوم در کدام یک از مجموع ۹ تالار خوانده شده ومهیج‌تر اینکه، رضا شمس‌آبادی، سرباز گارد شاهنشاهی از کدام قسمت کاخ به ترور همان دومین شاه پهلوی کوشید.

روایت‌ها از گیت و سروهای ادایی شروع می‌شوند

با عبور از گیت و واحد بازرسی، راه باریکِ سنگ‌فرش‌شده‌ای میان چمن‌های کوتاه ومرتب شده از تیغه‌های دستگاه چمن‌زنی، باز می‌شود. هر طرفِ راه از میان شاخ و برگ‌ سروهای سر به آسمان ساییده صدای آواز پرندگان به گوش می‌رسد. عباسعلی، باغبان قدیمی این باغ و باغچه‌هاست که زبان درختان پیرسال‌شان را خوب می‌فهمد. مانند آن سرو پرافاده‌ای که در کمترین فاصله از بنای کاخ موزه ریشه دوانیده و اگر باغبان روزی یکی‌دو مرتبه‌ قربان صدقه‌اش نرود، از قهر خاکش را حسابی می‌خشکاند. عباسعلی شلنگ قطور آب را می‌کشد پای چند درخت که به تازگی هرس شده‌اند و بعد خیره می‌ماند به ورود پرهیاهوی جمعی جوان از بازدیدکنندگان که پیداست از نمای مرمرین کاخ موزه و آن گل و بوته‌های کنده‌کاری شده، دچار شگفتی و حیرت شده‌نداند. آن سوتر مرمت‌کارانی دست به تعمیر کاشی‌های دیواره و کفِ حوض بزرگ مقابل کاخ موزه برده‌اند: «آقایون خداقوت…عجب محل کاری دارید!» یکی از مرمت‌کاران هم طنازی می‌کند: «محل کارش فرقی نمی‌کند، هرجا که باشیم کارگریم…».

بیشتر بخوانید:توفان برگ و رنگ

شورِ تاریخ به سَر و شوق نقاشی به دل

با ورود جمع بازدیدکنندگان جوان به بنای کاخ موزه، هیاهوی‌شان در راهروها و تالارهای طبقه نخست (سالن ورودی یا پیشگاه، تالارهای کهن، باستان یک و دو، هنر ایرانی‌اسلامی و بخش‌های اداری) پژواک می‌یابد. کارشناسان‌راهنما در این طبقه، هر یک به درگاه تالاری ایستاده‌اند تا در صورت نیاز شرح و پاسخی به بازدید کنندگان ارائه دهند. کمی بعد با پوشیدن پاپوش‌های نایلونی (کاور کفش) مقابل راه‌پله منتهی به سرسرا و طبقه دوم قرار می‌گیرند. شیرین‌کار یکی از حدود ۱۰ کارشناس‌راهنمای موزه به استقبالشان می‌آید آن هم با کاغذبومِ تا نیمه نقاشی شده و پالت کوچک رنگ که محکم روی تخته‌شاسی الصاق داده. او علاوه بر همه شوقی که در روایتگری از تاریخ معاصر برای بازدیدکنندگان دارد، نقاش نیز هست. اغلب اوقاتی که پیچ و خم موزه از بازدید و تور خالی‌ست، صندلی و میز جمع‌جورش را هر گوشه مجاز از تالارها جای می‌دهد و با قلم‌موی ظریف، ترکیب ۶ رنگِ پالتش بر کاغذ آ۴ بوم، نقش‌هایی به سبک‌های دیرینه می‌کشد. چنان دوستدار نقش و نقاشی که تصور او بدون همراه داشتن کاغذ بوم و پالت رنگ تقریبا محال به نظر می‌رسد!

آقای روایتگر؛ پیوستِ گنجینه‌های مرمر

بنا به عادت معمول این‌طور آغاز می‌کند: «قدم به بنایی گذاشته‌اید که رنسانسِ هنرهای ایرانی در آن اتفاق افتاده‌است». و بعد برای اینکه مطلبی از یاد و زبان نیفتد یا نکته‌ای پوشیده و پیچیده ماند روایت‌های این کاخ حکومتی را با بازگویی مالکِ قاجاری زمینش که باغی دراندردشت بود و معمارِ ارمنی‌تبارش که طراحی و ساخت نئوکلاسیک میدان حسن‌آباد را نیز برعهده داشت، دنبال می‌کند. شیرین‌کار از تکرار داستان‌های مرتبط بامحل‌کارش که حدود ۳ سال است در آن پیشگی می‌کند، خسته نمی‌شود حتی روزهایی که بازدیدکنندگان پشت و پی هم سر می‌رسند و همه‌شان هم از بُهت، بی‌مکث و درنگ به سوال و سراغ‌های پیاپی می‌افتند. بازدیدکنندگانی خردسال مانند حنا که فقط ۶ سال داشت و روز گذشته همراه پدر و مادرش آمده بود و شیرین‌کار برای او نیز ساده و کودکانه از تاریخ می‌گفت. چنان خوش‌زبان که دخترک، گوش‌گیری را بر جای بازیگوشی ترجیح داد. تا سالخوردگانِ جهان بسیار دیده و گرم و سرد چشیده که «های‌های و ای‌وای» هاشان وقت راهنمایی شیرین‌کارکوک می‌شود. این میان بازدیدکنندگان خارجی هم از پیوستِ پُر و شورِ سخنوری‌های شیرین‌کار به گنجینه میراث ایرانی که برابرشان حاضر می‌بینند، لذت می‌بَرند.

یک تالار و چند دَه هنرمند

تالارگردانی‌ها را سرحوصله از تالار رنگ، آینه، ترنج، خاتم، کتابت به تالار صناعت، نور و نگارین می‌رساند. در برشمردن اسامی هنرمندانی که هنرشان در هر تالار پیداست، دقت دارد: «اساتیدی از جمله آذرفشان، مختاری، جعفرخان کاشانی، حسین عبدالباقی کاشانی، شیخ حسین کیانفر، کریم منیجه (منیژه)، حسین چپ و الباقی که تالار آینه از هنرشان زیبا شده یا خلیل‌گلریز و محمدحسین‌صنیع‌خاتم(امین‌الصنایع) همراه ۸۸ خاتم‌کار که اتاق کار پهلوی اول و دوم را با چسباندن قطعات ریزِ چوب، استخوان شتر، عاج فیل و مفتول‌های طلایی، نقره‌ای و برنجی، شاهانه ساخته‌اند.»گاه از گنبد ۱۶ روزن کاخ که به‌مانند گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان ساخته شده یا مقرنس‌های گچ و کاشی و آینه، فرش بزرگی که قالی‌بافان عمواوغلی به تراکم گِره بر تارهایش انداخته‌اند یا تابلونقاشی‌های دیواری که خود با هر بار دیدنشان به‌وجد می‌آید، می‌گوید و گاه از سال‌های طولانی که بنای کاخ در اختیار مسئولان سیاسی پیشین بوده، تعریف می‌کند. با پایان ساعت بازدید، شیرین‌کار دوباره سرگرم نقاشی‌هایش می‌شود و نظافت‌چیان آموزش‌دیده نیز به رُفت و روب سردستیِ روزانه یا نظافت دوره‌ای تخصصی می‌پردازند.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا